کد مطلب:328020 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:329

سوره بقره آیه 215 (درباره انفاق )


یسلونك ماذا ینفقون قل ما انفقتم من خیر فللولدین و الاقربین و الیتامی و المساكین و ابن السبیل و ما تفعلوا من خیر فان اللّه به علیم . (215)





ترجمه آیه

از تو می پرسند: چه انفاق كنند بگو (اولا باید می پرسیدید كه به چه كسی انفاق كنیم در ثانی می گوئیم ) هر چه انفاق می كنید به والدین و خویشاوندان و ایتام و مساكین و در راه ماندگان انفاق كنید و از كار خیر هر چه به جای آرید بدانید كه خدا به آن دانا است .(215)

بیان آیه





یسئلونك ماذاینفقون ؟ قل ما انفقتم من خیر...)





توضیح نكته ای كه در عدم انطباق جواب به سؤال در آیه نهفته است

مفسرین گفته اند این آیه سؤ ال و جوابی است كه جواب آن طبق اسلوب حكمت داده شده ، برای اینكه سؤ ال از جنس و نوع انفاقات كرده اند، كه از چه جنسی و چه نوعی انفاق كنند، و این سؤ ال بی شباهت به لغو نیست ، برای اینكه هر كسی می داند كه انفاق با چه چیز انجام می شود، (با انواع مال )، پس جا داشت بپرسند به چه كسی انفاق كنیم ، و بهمین جهت سؤ ال ایشان را پاسخ نداده ،

جواب را از سؤ ال صحیحی داد كه آنها نكرده بودند، یعنی بیان حال و انواع كسانی كه باید به ایشان انفاق كرد، تا هم جوابی داده باشد، و هم تعلیمشان كرده باشد كه چگونه سوال كنند.

و این سخن از مفسرین سخنی است بلیغ ، الا اینكه یك چیز را نگفتند و آن این است كه آیه شریفه در عین حال جنس مورد انفاق را هم بیان كرده ، و با دو جمله بطور اجمال متعرض آن نیز شده ، اول با كلمه (من خیر)، و دوم با جمله (و ما تفعلوا من خیر فان اللّه به علیم ...).

پس آیه شریفه دلالت دارد بر اینكه آن چیزی كه باید انفاق شود مال است ، حال هر چه می خواهد باشد، چه كم و چه زیاد، و اینكه این عمل عمل خبری است ، و خدا بدان آگاه است ، و لیكن ایشان باید می پرسیدند به چه كسی انفاق كنند، و مستحق انفاق را بشناسند، و مستحقین انفاق عبارتند از والدین ، و اقربا، وایتام ، و مساكین ، و ابن السبیل .

رد وجوه نادرست كه در مورد عدم تطابق سؤ ال و جواب در آیه گفته شده است

و از سخنان عجیب و غریب ، گفتار بعضی از مفسرین است كه گفته اند: مراد از كلمه (ما) در جمله (ما ینفقون ) پرسش از ماهیت نیست ، چون استعمال (ما) در ماهیت یك اصطلاح منطقی است ، كه نباید یك جمله عربی و مخصوصا جمله قرآنی را كه فصیح ترین كلام و بلیغ ترین كلمات عربی است با اصطلاح منطقی معنا كنیم ، بلكه كلمه نامبرده سؤ ال از كیفیت انفاق است ، كه به چه صورت این عمل را انجام دهند؟ و مال را در چه محلی مصرف كنند؟ در پاسخ فرموده در این مصارف خرج كنید، پس جواب مطابق سؤ ال است ، نه آنطور كه علمای بلاغت گفته اند.

نظیر این سخن بلكه غریب تر از آن گفتار بعضی دیگر است كه گفته اند: هر چند سؤ ال بلفظ (ما) آمده ، الا اینكه مقصود سؤ ال از كیفیت است ، چون همه می دانند كه آنچه انفاق می شود مال است ، نظیر آیه : (قالوا ادع لنا ربك یبین لنا ماهی ان البقر تشابه علینا)، كه در سؤ ال خود كلمه (ما) را آورده اند، با اینكه بنی اسرائیل می دانستند گاو چیست ، و چه صفتی دارد، و ما نمی توانیم كلمه (ما هی ) را حمل بر سؤ ال از ماهیت كنیم ، ناگزیر باید بگوئیم سؤ ال از صفاتی است كه گاو مورد نظر را از گاوهای دیگر جدا كند، و به همین جهت جواب را مطابق سؤ ال داد و فرمود: (قال انه یقول انها بقره لا ذلول ...).

امر بر این مفسرین مشتبه شده و خیال كرده اند وقتی كلمه (ما) در لغت وضع نشده برای سؤ ال از ماهیت ، كه یك اصطلاح منطقی است ،

و معنایش سؤ ال از جنس قریب و فصل قریب است ، پس حتما وضع شده برای سؤ ال از كیفیت ، در حالی كه هیچ ملازمه میان این دو نیست ، تاكسی بتواند در سؤ ال از مستحقین انفاق بپرسد: (ما ذاانفق چه انفاق كنم ) و منظورش این باشد كه به چه كسی انفاق كنم ، و در جوابش گفته شود: به والدین و اقربا، چون اینگونه سؤ ال كردن از روشن ترین موارد غلط حرف زدن است .

بلكه كلمه (ما) وضع شده است برای سؤ ال از مشخصاتی كه مورد سؤ ال را معرفی كند، حال چه اینكه این تعریف با حد و ماهیت باشد، و چه با خواص و اوصاف پس معنای این كلمه اعم از اصطلاح منطقی ها است ، نه اینكه مغایر آن باشد و تنها وضع شده باشد برای سؤ ال از كیفیت چیزی ، و از همینجا معلوم می شود كه در آیه شریفه : (یبین لنا ما هی )، و پاسخ (انها بقره لا ذلول )سؤ ال و جوابی مطابق با اصل لغت واقع شده ، و در آنجا نیز خواسته اند گاو مورد نظر را با مشخصاتش تعریف كند، و موسی (علیه السلام ) در پاسخ همین كار را كرد. و اما اینكه گفتند از آنجا كه ماهیت گاو معلوم بوده ناگزیریم كلمه (ما) را حمل بر سؤ ال از كیفیت گاو كنیم ، نه از ماهیت آن ، خطائی است كه روشن تر از آن خطائی نیست ، چون صرف این جهت باعث نمی شود كه كلمه نامبرده معنای وضعی و لغویش تغییر كند.

گفتار دیگری كه غرابت كمتری از گفتار مفسر قبلی ندارد، این است كه بعضی گفته اند: سؤ ال از هر دو جهت بوده ، هم از اینكه چه انفاق كنند و هم از اینكه كجا انفاق كنند، ولی یكی از دو سؤ ال حذف شده و تنها یكی ذكر شده است ، چون از جواب فهمیده می شود كه یكی حذف شده ، و خطا بودن این حرف برای خواننده روشن است .

و به هر حال جای هیچ شكی نیست ، در اینكه در آیه شریفه به جای پاسخ اصلی پاسخی دیگر داده شده ، تا بفهماند كه سؤ ال سؤ الی درست نبوده ، باید می پرسیدند به چه كسی انفاق كنیم ، و گرنه جواب این سؤ ال كه چه چیز را باید انفاق كرد بسیار روشن است ، و سؤ ال از آن بیجا است ، و اینكه در پاسخ به معنای دیگر توجه داد، برای همین بود كه بفهماند سؤ ال صحیح چیست ،

مواردی از آیات قرآنی كه در آنها یكی از فنون بلاغت كهانتقال از مطلبی به مطلب دیگر است به كار رفته است

و این عمل یعنی برگرداندن وجهه كلام به جائی دیگر در قرآن كریم بسیار است ، و این خود از لطیف ترین بیاناتی است كه جز در قرآن در هیچ كلامی دیگر یافت نمی شود، مانند آیه شریفه : و مثل (الذین كفروا كمثل الّذی ینعق بما لایسمع الا دعاء و نداء)، و آیه شریفه :

(مثل ما ینفقون فی هذه الحیوة الدنیا كمثل ریح فیهاصر). و آیه شریفه : (مثل الذین ینفقون اموالهم فی سبیل اللّه كمثل حبة انبتت سبع سنابل ) و آیه شریفه : (یوم لا ینفع مال و لابنون الا من اتی اللّه بقلب سلیم ) و آیه شریفه :(قل ما اسئلكم علیه من اجر الا من شاء ان یتخذ الی ربه سبیلا) و آیه شریفه : (سبحان اللّه عما یصفون الا عباد اللّه المخلصین ) و آیاتی دیگر نظیر اینها.





و ما تفعلوا من خیر فان اللّه به علیم ...)





در این جمله انفاق در جمله قبل به كلمه (خیر) تبدیل شده ، همچنانكه در اول آیه مال به كلمه (خیر) تبدیل شده بود، و این برای اشاره به این نكته است كه انفاق چه كم و چه زیادش عملی پسندیده و سفارش ‍ شده است ، و لیكن در عین حال باید چیزی باشد كه مورد رغبت و علاقه باشد همچنانكه قرآن كریم فرموده : (لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون ).

و نیز فرموده : (یاایها الذین آمنوا انفقوا من طیبات ما كسبتم ، و مما اخرجنا لكم من الارض و لا تیمموا الخبیث منه تنفقون و لستم باخذیه الا ان تغمضوا فیه ).

و نیز اشاره باشد به اینكه انفاق باید به صورتی زشت و شر نباشد، مانند انفاق تواءم با منت و اذیت ، همچنانكه در جای دیگر به این نكته تصریح كرده می فرماید: (ثم لا یتبعون ما انفقوا منا و لا اذی ) و نیز فرموده : یسئلونك ما ذا ینفقون قل العفو).

بحث روایتی

(در ذیل آیه شریفه مذكوره و شاءن نزول آن )

در درالمنثور از ابن عباس روایت كرده كه گفت : من هیچ مردمی ندیدم كه بهتر از اصحاب محمد (صلی الله علیه و آله و سلم ) باشند، چه به جز سیزده مساءله از او نپرسیدند، تا آن جناب از دنیا رفت ، و همه آن سوالات در قرآن هست ، از آن جمله است آیه : (یسئلونك عن الخمر و المیسر)،و (یسئلونك عن الشهر الحرام ، و یسئلونك عن الیتامی ، و یسئلونك عن المحیض ، و یسئلونك عن الانفال ، و یسئلونك ما ذا ینفقون )، و خلاصه از آن جناب نپرسیدند مگر چیزی را كه به حالشان سود داشت . در مجمع البیان در ذیل آیه نامبرده گفته است : درباره عمرو بن جموح - كه پیرمردی سالخورده و ثروتمند بود - نازل شده ، كه پرسید: یا رسول اللّه به چه چیز صدقه دهم ، و به چه كسی دهم ؟ خدای تعالی در پاسخ این آیه را فرستاد.

مؤ لف : این حدیث را در در المنثور از ابن منذراز ابن حیان روایت كرده ، و گفتند: ایشان روایت را ضعیف دانسته اند، ولی ما می گوئیم علاوه بر آن با مضمون آیه هم منطبق نیست ، چون در آیه تنها یك سؤ ال آمده آنهم سؤ ال از اینكه چه چیز انفاق كنند، و سخنی از اینكه به چه كسی انفاق كنند نیامده .

ونظیر این روایت در عدم انطباق با آیه روایتی است كه باز در المنثور از ابن جریر، و ابن منذر، از ابن جریح آورده كه گفت : مؤ منین از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم ) پرسیدند اموال خود را به چه مصرفی برسانند؟ این آیه نازل شد، كه (یسئلونك ما ذا ینفقون ؟ قل ما انفقتم من خیر...)، و این آیه مربوط به صدقات مستحبی است و زكات غیر اینها است .

باز نظیر آن در ضعف و عدم انطباق با آیه روایتی است كه در الدر المنثور از سدی نقل كرده كه گفت : روزی كه آیه نازل شد هنوز زكات واجب نشده بود و این آیه مربوط به مخارجی است كه افراد برای خانواده خود می كنند، و صدقاتی مؤ لف : نسبت بین آیه زكات كه می فرماید: (خذ من اموالهم صدقة ) و بین این آیه نسبت ناسخ و منسوخ نیست مگر اینكه معنای نسخ چیز دیگری باشد.